Download

دکتر داود سلیمانی در یادداشتی در سالگشت فقدان امام راحل آورده است :
سلام بر روح پر فتوح مرحوم امام که این روز ها سالگرد ارتحال ملکوتی اوست.
…..مردم امام را بر سر دست های خویش تا بهشت زهرا بدرقه کردند. من خود حضور داشتم. ِبا مرحوم پدرم حاج احمد، که اتفاقا از پا درد رنج میبرد مسافتی بسیار طولانی را تا بهشت زهرا پیاده پیمودیم. او دستمالی داشت و دمادم عرق های سرازیر شده از پیشانیش را خشک می کرد و در حالی که در راه رفتن می لنگید اما به عشق امام ادامه میداد. در جایی میان راه نشستیم و جمعیت را نظاره میکردیم. کامیونی که کلوچه و کیک پخش میکرد. کامیونی که اب معدنی و نکتار میوه توزیع میکرد. هلی کوپتری که در میان جاده می نشست و بر می خاست.و مردم با چهره ای غمبار و برخی سراسیمه در حرکت، تا در محل تدفین حضور یابند. از کیلومترها راه مانده به محل تدفین، مردم چون شعاع خورشید به سمت مرکز در حرکت بودند.
براستی مردم از رهبرشان چه دیده بودند که اینچنین دل در گرو او داشتند؟ مردم امام را دوست داشتند چون او مردمی بود و دل درگرو مردم داشت. او یک موی کوخ نشینان را با کاخ نشینان معاوضه نمی کرد. او همواره طرف مردم بود و دولت و حاکمان را خادم و نوکر ملت می دانست. بارها می گفت اگر مردم نبودند ما الان اینجا نبودیم، روحانیت را مردم به سرکار اوردند . مردم ولی نعمت ما هستند و امثال این تعابیر که در سخنان ایشان فراوان بود. او را نسبت به مردم رئوف دانسته اند. و البته او نسبت به مخالفان نظام -بخوانید براندازان مسلح -بسیار شدید بود اما نسبت به مردم و افکار و سلایق و اختلاف های جریان های سیاسی خوشبین بود و ان را برای انقلاب لازم می دانست. وجود مجمع و جامعه روحانیت و رسمیت دادن ان توسط امام و برخورد با همه ی جریان های سیاسی از موضع پدری و فراجناحی بیانگر ضرورت حضور این ارا و افکار مختلف در اداره ی نظام بود. ولی به هر حال امام در برخی از پیچ های تاریخی نیز میتوانست بهتر عمل کند. در برخورد با برخی از نیروهای سیاسی و یا رفتارهای انقلابیون اول انقلاب میشد بدور از فضا و جو انقلابی تصمیمات بهتری گرفت و شاید اعتراف مرحوم امام در اینکه در جریان دولت بازرگان اشتباه کردم ، یکی از این موارد باشد. شاید بازرگان در ان شرایط خوب درک نشد و یا برخی تصمیم ها در جریانات سال ۶۷، که مستمسک مجریان قضایی، دستنوشته ی ایشان بود ، از جمله خطاهایی بود که به هرحال تاکنون پاسخ درخوری نیافته است. قصد من از طرح این موضوعات این بود که مردم در ارزیابی عملکرد مرحوم امام در ان روز ، مجموع کارنامه ی امام را مثبت ارزیابی کردند و ان را در مشایعت بیدریِغ خود از وی نشان دادند. امام توانست اعتماد و غرور مسلمانان را در ایران و حتی بخشی از جهان اسلام زنده کند. امام توانست چهره ی واقعی برخی حاکمان را که با نقاب دین به ملت و کشور خود خیانت می کنند بر ملا سازد. امام توانست بین تحجر و روشن بینی مرز نهد. امام توانست یک جنگ خانمانسوز تحمیلی را که هشت سال طول کشید- با همه ی فراز و فرود هایش- مدیریت کند. امام توانست در کمال از خودگذشتی برای حفظ کشور قطعنامه ۵۹۸ را در حساس ترین شرایط بپذیرد و ان را تشبیه به جام زهر کند که لازم است برای اعتلای کشور و حفظ ان بنوشد. او نشان داد که از سر عقیده و اعتقاد کار میکند. او وارد جریان های سیاسی نشد او خود را از تراز رهبر ملی تنزل نداد و در گرو جریانی سیاسی نرفت. او وامدار حوزه و روحانبت و مراجع نبود و… فلذا از موضعی فراتر از همه ی جریانات سیاسی جامعه را مدیریت میکرد.
امام در مقام رهبری دینی مردم نیز سنگ تمام گذاشت و هر کجا که احساس می کرد که مواضع جریان های سیاسی به اصل دیانت مردم و حاکمیت لطمه میزند مقابل ان بیدریغ می ایستاد.
در منظومه ی زندگی مرحوم امام در نقش رهبری، میتوان نقاط درخشان بسیاری یافت چنانکه سایه روشن هایی نیز یافت میشود که در خور نقد منصفانه ،با توجه به شرایط ان روز جامعه، است.
فقدان مرحوم امام را به همه ی مردم ایران بویژه هم نسلان خودم تسلیت میگویم . جا دارد از اندیشه های وی بهره ببریم و هم انجا که نیاز به نقد است که هست،با درک شرایط ان روز و فهم نوپا بودن انقلاب اسلامی و دسیسه ها و کارشکنی های ضد انقلاب و بازماندگان رژیم که در کودتای نوژه خود را نشان داد، به نقد بپرداریم. و…
من جای خالی او را امروز نیز بشدت احساس میکنم…شفقنا
والسلام. داود سلیمانی