خبرگزاری کتاب ایران/«نعمت جان»، برای دختران و زنان ما، چراغ راه است. این حرف تعارف نیست. دختری که زحمت کشیده، درد کشیده، کار کرده، جنگیده، در زندگی شخصی و تعاملات خانوادگی ناملایماتی متحمل شده و... اما هرگز نشکسته و بیتاب نشده است.
حسن مجیدیان؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی: «برای منِ مخاطب که در این سالها مشتاقانه، مکتوبات و آثار مرتبط با ادبیات پایداری، خاطرات رزمندگان، شهدا و تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی را دنبال میکنم، خواندن کتاب «نعمت جان» لذتی و بهرهای و نعمتی بود. کتابی که نویسنده جوان اندیمشکی از خانم صغری بستاک -این نمونه زن مسلمان ایرانی و انقلابی- پیشِ رویِ ما نهاده، نمونهای از هزاران زنِ پرافتخار و والاگوهری است که کارخانهی انسانسازی انقلاب، به جهان ِ پُر مسألهی امروز تقدیم کرده است. عناصری فراتر از زنانگیهای مرسوم و بعضا یک خطی و نازل.
حقیقت این است -و هر منصفِ عاقلِ بیغرضی هم به آن اذعان دارد- که انقلاب مبارک اسلامی ما و رهبر یگانه بلندنظرش، از زن در دنیای جدید، روایتی نو و کارآمد و انسانی ساخت. تفسیری روشن از آن چه زن باید باشد. روایتی بیخلل و پُرمایه از این مخلوقِ ارزشمند الهی.
در جهان جدید ما، در جهان پُرمسأله ما، در جهان پُر حرف و دعوتِ ما، در جهان شلوغ و دروغ ما، در جهان دگرگونه ما که برخی با غوغاسالاری و روایتسازی و دروغپردازی و پولپاشی و... از زن و زنانگی تصویری ساختهاند و او را به ورطه دل آزار و لجنآلودی کشاندهاند که زبان از شرح آن خجل و قلم از ترسیم آن شرمسار است، روایت زنِ پرورشیافته در مکتب اسلام و دامان انقلاب، آن همه رفیع و بدیع است که باور آن برای جهان ِ عفونتزده تهی از معنای عدهای، بسی سخت است و به افسانه میماند. اما این روایت حقیقت است و دروغ نیست و در جامعه بعد از انقلاب ما، از آن هزاران نمونه سراغ داریم.
کتاب «نعمت جان» -که باید تا انتها بخوانید که متوجه چرایی نام اثر بشوید- دومین کتاب از گروه پشتیبانی جنگِ واحد تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. روایت زندگی و زمانهی خانم «صغری بستاک» از فعالان خطه جنوب و اندیمشک قهرمان در سالهای جنگ و از امدادگران بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک. این بیمارستان در آن برهه و با توجه به موقعیت خطیر و استراتژیک شهر اندیمشک در پشتیانی جنگ، شنیدهها و خاطرات فراوان دارد که البته به لطف الهی کتاب خواندنی «حوض خون» در همین رابطه منتشر و مورد توجه قرار گرفته است.
هشت فصل کتابِ خانم سمانه نیکدل، با قلمی روان و بدون دستانداز، بدون بازیها و تفاخرهای ادبی و کلامی، با کلماتی ساده و گرم و همهفهم به روشنی و آیینگی، دختر پُر جنبوجوش، پرتحرک و فعالی را روایت میکند که بار قابلتوجهی از دردها و مسئولیتها را به دوش کشیده است. بانویی که بنیاد مستضعفین، نهضت سوادآموزی، کمیته امداد، بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک و تعاون سپاه آن منطقه، میدانگاه و عرصه مجاهدت و دوندگیهای این دختر قویِ ایرانزمین بوده است. پیشرفت تحسینبرانگیز خانم بستاک، جنگندگی او، خلوص و عزم راسخ او، ریسکپذیری و سماجت او در مأموریتهای مختلف، تابآوری عجیب و صبر ستودنی او، نجابت و اصالت او و... کتاب را شیرین و خواندنی کرده است. هر کس کتاب را بخواند هم حال خوب پیدا میکند و هم شاید مثل من از بیعملی و بیحاصلی خودش، شرمنده شود؛ چراکه ما سخت و بیحساب به امثال ایشان مدیونیم.
سختی و دلهرههای مدام و بیوقفه جنگ، وضعیت خاص و دشوار مردم محروم اندیشمک، تلاش رزمندگان و دلسوزان انقلاب بعد از پیروزی انقلاب در رفع محرومیتهای فرهنگی و اقتصادی، حالات و روحیات و تقیدات اخلاقی پرستاران و رزمندگان و مجروحان جنگی، تلاش مداوم کادر درمان و امدادگران جنگ، حمیت و غیرت و همکاری مردم در جریان جنگ و حمایت از امام و انقلاب، روحیات شخصی و خانوادگی راوی و... در خلال خاطرات بهخوبی نمایان است. مخصوصا خاطرات حضور در بیمارستان شهید کلانتری و مواجهه ایشان و همکارانشان با بروبچههای مجروح در عملیاتها شیرین و درسآموز است. خانم و بستاک و رفقایش در آن مقطع مهم از تاریخ میهن ما، جانانه وارد میدان شدند و کار کردند و نقش آفریدند. من و ما نمیمانیم و میرویم ولی آنها و مجاهدتها و اثرات عشق و خلوصشان در تاریخ خواهند ماند.
کتاب عفیفانه «نعمت جان»، برای دختران و زنان ما، چراغ راه است. این حرف تعارف نیست. ببینید دختری که این همه زحمت کشیده، درد کشیده، کار کرده، جنگیده، در زندگی شخصی و تعاملات خانوادگی ناملایماتی متحمل شده و حتی در ازدواج با کسی که او را میخواسته، دچار موانعی شده و خواستگارش به شهادت رسیده و... اما هرگز نشکسته و بیتاب نشده و حتی برای جبران آنچه از دست رفته -با اینکه مقصر نیست- تصمیم میگیرد با جانبازی قطع نخاع ازدواج کند و همین کار را هم علیرغم مخالفت خانواده انجام میدهد! این فوق ِفهم ماست...
برای همین است که آرزوی من این است که کتاب به دست دختران و زنان و مادران ما برسد. در مدارس ما، مساجد ما، هیئات مذهبی ما و حتی بیمارستانهای ما چه عیب دارد که چنین کتابهایی راه پیدا کنند و دیده شوند؟ همین دست کتابها چرا مایه و پایه تئاترها و فیلم و سریالهای ما نشود؟ چرا اصلا «نعمت جان» و نظایر آن، ترجمه نشود؟
کتاب، کمحجم، خوش ساخت، حاوی پاورقیها و اطلاعات جانبی کافی و ضمایم مکفی است. امید داریم علاقهمندان این حوزه، خودشان را از لذت مطالعه «نعمت جان» محروم نکنند، چراکه از آثار خوب این عرصه است و تلاش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، موسسه فرهنگی هنری شهید زیوداری اندیمشک، انتشارات «راه یار» و در نهایت نویسنده خوشآتیه کتاب قابلتوجه و ستودنی است.»